کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند بهتر است؟ ماتریس ارتباط تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند را در روان راهنما مطالعه کنید

مـدل مـدرن شخصیتی که این روزها ارائه میگردد بیشتر بر روی درک دو جانبه ی افراد تاکید دارد. افزایش درک و بینش معمولاً روابط افراد را بهبود بخشیده و رفتارهای مثبت را در مقابل افراد دیگر رشـد و گسترش خـواهد داد. از ایـن قـبیل رفـتارهای مثبت می توان به درک دو جانبه، قدردانی و احترام اشاره کرد.
اما دو نفر باید دارای چه تیپ شخصیتی باشند که میزان درک دو جانبه ی آنها در یک زندگی مشترک بیش از پیش افزایش پیدا کند؟
● چگونه می توان از این تکنیک مدرن در زندگی زناشویی بهره برد؟
ابتدا اجازه دهید بر روی این مطلب تمرکز کنیم که از این تکنیک در چه بخش هایی از زندگی مشترک نمی توان استفاده کرد:
▪ تصمیم گیری در مورد موفقیت و یا شکست یک رابطه انتخاب همسر
▪ تعیین نقش هایی که هر یک از طرفین باید در زندگی بر عهده بگیرند
▪ سعی برای تغییر یکی از رفتارهای شریک زندگی
▪ با این وجود تکنیک حاضر می تواند در موارد زیر به شما کمک کند:
● درک بهتر شریک زندگی
▪ آرام گذاشتن به تفاوت ها و همکاری در زندگی
▪ تشخیص دلایل درگیری و مشکلات، و برقراری بحث دوجانبه به منظور فائق آمدن بر مشکلات
▪ اثبات همکاری هر دو نفر در زندگی
▪ تشخیص نیازهای خارج از رابطه طرف مقابل، سازماندهی قابلیت های زندگی، و رفع نیازهای دوجانبه
● آیا تیپ شخصی بر روی این امر که با چه کسی ازدواج خواهید کرد تاثیر گذار است؟
این یک سوال جالب و در عین حال بحث برانگیز است. دلایل بسیار زیادی وجود دارند که در فرد حس نیاز به شروع یک زندگی مشترک را ایجاد می کنند که در این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
▪ علاقه
▪ جذابیت
▪ کسی که او را ملاقات کرده اید
▪ ارزش ها
▪ و غیره …
شخصیت -اگر فرض کنیم که می تواند بر روی انتخاب شریک زندگی تاثیر بگذارد- میتواند جزء یکی از هزاران عاملی محسوب شود که می توان بر روی تشکیل خانوده تاثیر بگذارد. چیزی که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است این است که فرد تمایل دارد با چه تیپ شخصیتی ازدواج کند؛ اما به طور کلی در این زمینه ۳ نظریه متفاوت وجود دارد که نگاه مختصری به هر یک از آنها خواهیم داشت:
۱) کاراکتر افراد بر روی انتخاب همسر بی تاثیر است
افرادیکه طرفدار این عقیده هستند بر این باورند که در هنگام تشکیل زندگی مشترک عوامل بیشماری وجود دارد و فاکتورهای بسیار پر ارزش تری وجود دارند که مقوله ی “کاراکترهای فردی” اصلاً به چشم نمی آیند. البته همه ی افراد در حین انتخاب شریک به خصوصیات فردی او به طور کلی نگاهی می اندازند اما هیچ الگویی با عنوان “جذابیت شخصیتی” وجود ندارد. با توجه به این تئوری کلیه تحقیقاتی که در این مبحث انجام گرفته شده است هیچگونه ارتباط یک به یکی را میان شخصیت و ازدواج قائل نشده است.
۲) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که از نظر شخصیتی کاملاً با او متفاوت هستیم
کسانی که بر این مطلب عقیده دارند، تصور می کنند که انسان ها جذب افرادی میشوند که به طور کامل اخلاق و خصوصیاتی مجزا با خودشان دارند. گاهی اوقات این تئوری با اتکا به نظریه ی “تضاد خواهی” توجیه می شود. همچنین این گروه از افراد در توجیه تئوری خود اینطور توضیح می دهند که افرادی که دارای قابلیت های متفاوت هستند می توانند مهارت های مختلفی را در کنار هم پرورش داده و با استفاده از توانایی های یکدیگر می توانند در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند.
۳) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که شبیه خودمان باشد
دو کتاب در زمینه ازدواج و انتخاب همسر به چاپ رسیده اند که هر یک از آنها حرف های زیادی برای گفتن دارند. در کتاب نخست با نام “لطفاً درکم کن” با اتکا به تئوری تضاد خواهی توجیه مناسبی برای انتخاب همسر متفاوت داده شده است. در کتاب دیگر با نام “استعدادهای مختلف” به این نکته توجه شده که اولویت های افرادی که با هم ازدواج می کنند تا چه حد شبیه به یکدیگر است.
شباهت موجود میان افراد خیلی بیشتر از میزان تفاوت های آنهاست. با این وجود آمار و ارقام بدست آماده به جای اینکه پاسخگوی سوالات باشند، به همراه خود پرسش های بیشمار دیگری را نیز مطرح می کنند. به عنوان مثال شاید بتوان گفت که افرادی که دارای تفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر می شوند، اما شباهت های موجود سبب می شوند که ارتباط برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند. حال اجازه دهید تا نگاهی به تحقیقات “کتل” داشته باشیم.
این تحقیقات بر روی زوج های بیشماری انجام گرفت و پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کردند که تمام زن و شوهر هایی که در روابط پایدار و دائمی قرار داشتند، دارای نقاط مثبت و همه افرادی که پایه های زندگی شان متزلزل بود و در حال جدایی بودند، دارای وجوه اشتراک منفی بودند. البته در این میان مطالب جالب دیگری نیز بدست آمد؛ به عنوان مثال زندگی مشترکی که در آن هر دو نفر حس سلطه گرایانه داشتند، دیری نمی پایید. نهایتاً کتل به این نتیجه دست پیدا کرد که ۲ اصل جداگانه برای ایجاد ثبات در زندگی مشترک وجود دارد:
۱) درجه شباهت دو نفر به یکدیگر.
۲) میزان حمایتی که هر یک از طرفین می تواند در قبال نداشته های طرف دیگر از خود نشان دهد.
به طور حتم آگاهی از خصوصیات فردی افراد و اطلاع از تیپ شخصیتی طرف مقابل میتواند به ما کمک کند تا اهمیت گزینه دوم را به خوبی درک کنیم و به این طریق بهتر خواهیم توانست که شریک زندگی خود را حمایت کنیم( منبع : سایت ایمپریا).

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند : مبنای نظری

شما می توانید روابط بین تیپ های مختلف را بر اساس الگوی سوشینیکس   دریابید.
* کلیه روابط بر اساس نظریه های روانشناسی و ترکیب سیستم میرز – بریگز  بوده  و صد در صد تضمین شده نیستند .
* بهترین روابط برای  ازدواج ، همکاری و دوستی طولانی مدت به ترتیب  همزاد ، همانند ، فعالیت و آینه هستند .

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند بهتر است؟

انواع رابطه بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند

رابطه خوش خیالانه

این روابط، روابطی با رشد تنبلی هستند. هیچ رابطه دیگری به اندازه رابطه خوش خیالانه نمی تواند طرفین را غیرفعال کند.

طرفین رابطه ریلکس کردن با هم و بحث در مورد مسائل مختلف را بسیار راحت می یابند. آنچه که یک طرف در موردش صحبت می کند همیشه مورد علاقه طرف مقابل است. ولی برای درک بهتر یکدیگر، طرفین نیاز دارند که به خود فشار آورند که این سختی برای درک هم، رسیدن به اهداف مشترک را تقریبا غیر ممکن می سازد.

کارها یا فعالیتهای مشترک آنها پیچیده است، زیرا طرفین رابطه دلایل و انگیزه های اعمال یکدیگر را نمی فهمند. هر آنچه که یک طرف سعی می کند به آن دست یابد معمولا برای طرف دیگر ناکافی و بی ارزش می باشد. به دلیل آن که طرفین انتظار اعمال متفاوتی را از یکدیگر دارند، آنها منفی گرا شده و ممکن است به انتقاد از مقاصد و اهداف یکدیگر بپردازند. از نظر سایرین این عدم درک دوجانبه میان آنان می تواند خنده دار جلوه کند.

طرف درونگرا معمولا سعی می کند خودش را از تلاشهای برونگرا در تحمیل عقاید خود آزاد کند. درونگرا به دنبال استقلال می گردد. طرف برونگرا می خواهد که طرف درونگرای خود را به چیزی که فکر می کند انسان نرمال است تبدیل کند. هر دو طرف نسبت به توانایی های طرف دیگر بدگمان هستند.

مخالفتها در این روابط معمولا کوتاه مدت هستند، زیرا طرفین به سمت هم کشیده می شوند. هر از گاهی روابط خوش خیالانه بسیار گرم و مهربانانه می شوند. این عموما زمانی اتفاق می افتد که طرفین با هم کار می کنند ولی نه روی وظایف یکسان. طرفین ممکن است از نتیجه پروژه های موفق تکمیل شده خرسند شوند، ولیکن زمانی که سعی می کنند پروژه جدیدی را شروع کنند دوباره همان مشکلات در همکاری مشترک را تجربه می کنند.

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند

رابطه همانند (Identical) بین تیپ های شخصیتی

در این رابطه طرفین به طور کامل یکدیگر را درک می کنند اما از کمک رسانی به یکدیگر عاجز هستند . طرفین همانند دنیا را با چشمان یکسان می بینند . به طور یکسان کار می کنند ، اطلاعات دریافت شده یکسان منجر به نتیجه و مشکلات یکسان می گردد . طرفیت یکسان عموما احساس همفکری و همدردی می کنند و سعی بر پشتیبانی و تصدیق یکدیگر را دارند .
روابط همانند نتایج منفی نیز بهمراه دارد . برهم کنش میان طرفین همانند ، ممکن است به سرعت کسل کننده شود مگر آنکه طرفین علایق مشترک داشته و روی پروژه های یکسان کار کنند و یا اگر یک طرف برتری کافی در دانش داشته باشد که در این حالت رابطه معلم – شاگردی توسعه می یابد . معمولا هنگامیکه طرفین اطلاعات جدیدی از یکدیگر دریافت نمی کنند ، آنها هیچ فایده را در این درهم کنش نمی بینند و رابطه می تواند بیرنگ شود .
در هر حال حتی روابط بیرنگ نیز با کشف موارد جدید توسط طرفین تغییر شکل پیدا می کند. اگر طرفین همانند احساس جاذبه دو طرفه کنند ، رابطه شان می تواند واقعا عاشقانه و با توجه شود .
برای دوام رابطه بین طرفین همانند ، یک طرف مجبور است که نقش همزاد را برای طرف دیگر ایفا کند که معمولا این اتفاق بطور طبیعی رخ می دهد . اگر هر دو درونگرا باشند ، یکی اغلب بطور ناخودآگاه تلاش می کند تا کنترل مسائل خارجی را بعهده گیرد . اگر هر دو از نوع فکری باشند ، یکی سعی می کند تا فضای خالی احساسات را پر کند . زمینه های مختلف و عملکرد توسعه طرفین همانند می تواند در این مورد یاری رسان باشد . بهر حال مانند هر رابطه دیگری این رابطه نیاز به نیروی محرکه برای ادامه نیاز دارد .
نتیجه رابطه در طرفین همانند ، رشد شخصی است ، زیرا این روابط به شما امکان مشاهده توانایی ها و نقاط ضعف را از زوایای گوناگون می دهند . روابط همانند مانند این است که فیلمی از خود را تماشا کنید . در انتها ، تنها این روابط هستند که می توانند شخصی را با ارزیابی صحیح از خود به نمایش بگذارند .

 رابطه شبه یکسان (Quasi-Identical) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند
این روابط عمدتا سوء تفاهمی هستند. اگر در روابط شبه یکسان (Quasi-Identical) طرفین از نوع فکری (T) باشند می توانند در تعامل با هم به نوعی مسالمت آمیز رفتار کنند. اگر طرفین از نوع احساسی (F) باشند بنظر روابط بحث و جدلی خواهد بود. همچنین مثل روابط دیگر جذابیت فردی دوطرفه می تواند در ایجاد امنیت و آرامش بسیار تعیین کننده باشد. فقدان جذابیت فردی ممکن است تنش درونی ایجاد کرده و منجر به تعارض بین طرفین شود. ولیکن این بحث و جدل ها برای مدت طولانی باقی نمی ماند. معمولا بعد از اینکه هر دو طرف خودشان را از تنش درونی آزاد کردن ، طرف ادراکی (P) در آشتی پیش قدم می شود.
وجه مثبت روابط شبه یکسان (Quasi-Identical) این است که آنها روی نقاط ضعف هم تاکید نمی کنند بنابراین برای هم خطرناک به نظر نمی رسند. هیچ یک از این دو یکدیگر را با هم برابر نمی دانند. هر طرف دیگری را کم ظرفیت تر و در نتیجه کم استعداد تر می بیند. هر یک از این طرفین به غلط تصور میکند که طرف مقابلش بیشتر از آنچه باید از این رابطه به دست آورده است. این موضوع از دو طرف به بی عدالتی تعبیر می شود و ممکن است که همین موضوع مانعی برای رسیدن آنها به اهداف و آرزوهایشان شود.
در این روابط ، طرفین در درک کامل هم مشکل دارند. طرفین شبه یکسان (Quasi-Identical) همیشه نیاز دارند که اطلاعات یکدیگر را تبدیل به چیزی کنند که مطابق دانسته های خودشان باشد. این تبدیل ها نیاز به انرژی زیادی دارد و احساس رضایت مطلوب را ایجاد نمی کند. کتابهای نوشته شده به دسته طرف شبه یکسان شما ، غیر قابل خواندن است. ساخته های طرف شبه یکسان به نظر غیره طبیعی می آیند. گفتگو با طرف شبه یکسان اگر چه خسته کننده نیست اما احساس رضایت هم ایجاد نمی کند. یکی از طرفین ممکن است که فکر کند طرف مقابلش مسائل ساده را پیچیده کرده و مسائل مهم را بسیار ساده می گیرد و سعی می کند که عمدا او را گیج و گمراه کند. هر دو فکر می کنند که هر آنچه طرف دیگر سعی می کند بگوید را می توان از راهی متفاوت و قابل فهم تر توضیح داد.
طرفین شبه یکسان معمولا مشکلی در پیدا کردن موضوع برای بحث و گفتگو ندارند. وقتی که زمان آن میرسد که مشکلی را با هم حل کنند هردوی آنها تازه می فهمند که افکار متفاوتی دارند. به زودی شروع به پشیمانی میکنند از این که چرا زمانی را با هم گذراندند و رابطه آنها فقط اتلاف وقت بوده است. روابط شبه یکسان بسیار سست و شکننده هستند و معمولا به جدایی می رسد البته بدون پشیمانی زیرا دلیلی برای جلوگیری از جدا شدن وجود ندارد.

رابطه مشابه (Look-a-like) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
در این روابط به طرفین بیشتر آشنا می شود گفت تا دوست. در ظاهر هیچ مانعی برای رشد این روابط وجود ندارد و طرفین در مورد تقریبا همه چیز میتوانند به راحتی با هم صحبت کنند. طرفین مشابه هیچ خطری از طرف مقابل خود احساس نمی کنند. نقاط قوت طرفین به اندازه ای با هم متفاوت است که تقریبا پایان همه گفتگوهای آنها تنها ختم به اطمینان یکی از طرفین میشود. همچنین طرفین مشابه دارای مشکلات مشابهی هستند که باعث می شود آنها بیش از آنکه متعارض به نقاط ضعف همدیگر شوند ، نسبت به هم احساس همدردی کنند.
درک و فهم بین طرفین معمولا در حد خوبی است. ممکن است همکاری بین آنها در شرایطی که طرفین حس کشش دوطرفه نسبت به هم دارند بسیار مثمر ثمر باشد. هنگامیکه طرفین احساس همدردی خود را در اثر عصبانیت یا به دلایل دیگر از دست می دهند ، می توانند فشار زیادی به نقطه ضعف های طرف مقابل خود تحمیل کنند. این حالت بعضی اوقات می تواند واقعاً برای هر دو طرف غیره منتظره و نامطلوب باشد.
بحث و جدل در رابطه های مشابه تجربه ای همیشگی نیست. طرفین معمولا سعی در کمک یا حس نیازهای همدیگر دارند. ولیکن در موارد زیادی این کمک ممکن است به اندازه کافی مؤثر نباشد چون معمولا طرفین مشکلات مشابهی دارند. رابطه طرفین متشابه در درجه متوسطی از راحتی و آسودگی قرار دارد. طرفین بر علیه هم چیزی ندارند اما در عین حال موضوعی برای مبارزه با هم نیز ندارند. این روابط معمولا حس رضایت از تعامل بدون ملال آوری برای طرفین ایجاد می کند.

مطلب مرتبط با کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند :  مشاوره پیش از ازدواج

رابطه انتفاع (Benefit) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این روابط نا متقارن هستند .یک طرف که منفعت رسان نامیده می شود ،همیشه در یک موقعیت رضایت بخش تری نسبت به طرف دیگر که ذینفع نامیده میشود قرار دارد .
به علت اینکه ذینفع ،منفعت رسان را شخصی جالب و پرمعنی تصور میکند ، معمولا در آغاز شروع به بیش از حد ارزش قائل شدن برای او میکند .
ذینفع می تواند به واسطه رفتار ، ادب ، اندیشه و توانایی منفعت رسان و توانایی او در رسیدگی آسان به مواردی که ذینفع در آن تصور سر درگمی می کند ، تحت تاثیر قرار گرفته و خرسند شود .
هنگامیکه طرفین در کنار هم هستند ذینفع بی اختیار شروع می کند به جلب توجه کردن از منفعت رسان و بدون هیچ دلیل خاصی برای خشنود کردن وی به سختی تلاش میکند . در بدترین وضعیتها تلاش ها از چیزهای کوچک شروع و به مسائل بزرگتر تبدیل میشود تا زمانیکه ذینفع متوجه حماقت وضعیت خود میشود .
ذینفع می تواند ضعفهای منفعت رسان را ببیند و آرزوی کمک برای بهبودی و بدست آوردن توانی برای آن را بکند .
بدلیل اینکه نقاط قوت ذینفع ،نقاط ضعف و نادانسته منفعت رسان است ، ذینفع متقاعد میشود که آنها توانی کمک کردن به همدیگر را دارند .
هر چند ، هنگامیکه ذینفع برای کمک تلاش میکند ، منفعت رسان معمولا بدون هیچ توضیح مناسبی کمک را رد میکند .
ذینفع معمولا به تمام حرف های منفعت رسان گوش می دهد اما هیچ بازخوردی دریافت نمیکند ، منفعت رسان نمی تواند حرفهای ذینفع را درک کند. این موضوع ممکن است به چیزهای ناخوشایند تبدیل شده و باعث خشم ذینفع گردد .
منفعت رسان ذینفع را مانند کسی که در طبقه یا موقعیت اجتماعی پایین تر قرار دارد می پذیرد و اغلب در شروع آنها را کمتر از ارزش واقعى تخمین می زنند. دلیل آن این است که منفعت رسان احساس میکند که ذینفع در چیزی به او محتاج است ، چیز مخصوصی که تنها منفعت رسان می تواند مهیا کند . بنابراین منفعت رسان به طور طبیعی خودش را در یک موقعیت بالاتر از ذینفع تصور می کند ، اما در یک عین حال می خواهد که او را تشویق کرده و از او مراقبت کند . این روابط ممکن است کامل و خالی از هر گونه کشمکش به نظر برسد. معمولا منفعت رسان کسی است که باعث این ارتباط میشود . طرفین حتی می توانند احساسی مانند ارتباط روحانی پیدا کنند .
بهر حال روابط فقط تا جایی ادامه پیدا می کند که منفعت رسان چیزی داشته باشد که ذینفع به آن احتیاج داشته باشد. اگر این شرط اصلی برقرار نباشد روابط وارد مرحله ناخوشایندی می شود . ممکن است ذینفع شروع به نادیده گرفتن منفعت رسان به طور کامل کند یا ممکن است اقدام به قید کردن ناتوانی ها ، ایراد گرفتن ها و پرخاش گری های منفعت رسان کند .
در نهایت، مادامیکه منفعت رسان در موقعیت بالاتری نسبت به ذینفع قرار داد روابط به خوبی پیش میرود .اما نه مادامیکه وضعیت عکس این حالت باشد .

رابطه تطبیقی (Comparative) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این ها روابطی با شباهت های گول زننده هستند . طرفین تطبیقی درباره چیزهای یکسان صحبت می کنند ، علایق یکسان دارند ، هنجار های ادب و مهمان نوازی را در مورد یکدیگر رعایت می کنند ولی هیچگاه علاقه ای به مشکلات یکدیگر نشان نمی دهند . بعد از مدتی این روابط می تواند ملال آور و راکد شود . زمانیکه طرفین تطبیقی در سلسله مراتب یکسان قرار دارند می توانند در آرامش کامل با یکدیگر همکاری کنند. وقتی یکی از طرفین رئیس دیگری شود ، آنها ممکن است عدم سازگاری و تضاد های جدی با هم پیدا کنند . طرفین تطبیقی به سئوالات یکسان از دو زاویه بسیار متفاوت نگاه می کنند . یک طرف احساس می کند که طرف دیگر سعی بر حل مسئله با شیوه ای کاملا ناشدنی دارد . علاوه بر این ، طرفین از تایید نقطه نظر های متفاوت طرف دیگر لذت نمی برند . این ممکن است به میزان زیادی از عدم درک متقابل در این روابط منجر شود . مخصوصا زمانیکه در شیوه های کاری بکار گرفته شده باشد و در نتیجه طرفین مجبور به سازش شوند .
در جامعه روابط تطبیقی می تواند کمی بهبود یابد . دلیل آن این است که رفتار یک طرف برای احترام به مردم معمولا به نظر طرف دیگر جالب توجه و ارزنده است . علاوه بر این ، طرفین شانس خوبی دارند که شیوه بهبود تعاملات در روابط اجتماعی را از یکدیگر یاد بگیرند .
هنگامیکه طرفین تطبیقی از یکدیگر طلب نصیحت می کنند ، پند دهنده معمولا نصیحت را کاملا مفید برای خود می یابد نه برای طرف دیگر . در نتیجه شخصی که درخواست نصیحت را کرده است اصولاً بدون نتیجه می ماند . طرفین تطبیقی ممکن است یکدیگر را مغرور و خود پرست تصور کنند و در عین حال آنها تلاش برای روشن شدن این موضوع نیز نمی کنند . در محیط خانواده این روابط بسیار شدید هستند ، بطوریکه می تواند به بدگمانی نسبت به یکدیگر منجر شده و به آنها اجازه اهمیت قائل شدن برای احساسات یکدیگر را ندهد.

رابطه فرا خود (Super-Ego) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این ها روابطی با احترام متقابل بین طرفین هستند. طرفین فراخود (Super-Ego) ممکن است یکدیگر را به عنوان آرزویی دست نیافتنی و کمی مرموز بیابند. آنها معمولا به منش ها، رفتار و طرز فکر یکدیگر علاقه نشان می دهند. هر دو طرف احساس گرمی در رابطه با هم احساس می کنند ولی برای ناظران این روابط ممکن است سرد بنظر برسند.
اگر طرفین فراخود علایق مشترکی نداشته باشند ، تعاملات آنها خیلی رسمی می شود. طرفین بیشتر به بیان نقطه نظرات خود تمایل دارند تا شنیدن نقطه نظرات طرف مقابل. دلیل آن اینست که جنبه مطمئن یک طرف جنبه نا مطمئن طرف دیگر می باشد.
در جواب شخص دوم سعی می کند که توسط نمایش نقاط مطمئن خود از خود دفاع کند. اگر طرفین یکدیگر را خوب نشناسند معمولا نسبت به یکدیگر علاقه و احترام نشان می دهند. وقتیکه روابط صمیمی تر می شود، آنها شروع به تجربه مشکلات زیادی می کنند.
طرفین فراخود ممکن است گمان کنند که یکدیگر را به خوبی می شناسند. ولیکن وقتی نوبت به امور روزانه و فعالیت های مشترک می رسد ، طرفین فکر می کنند که طرف دیگر عمدا کارهایی می کند تا مسائل را خراب کند. طرفین فراخود علاقه ای به آگاه سازی طرف دیگر به نیت خود ندارند. بنابراین اعمال آنها ممکن است کاملا خلاف انتظار طرف دیگر باشد. اگرچه امید و احساسات بین طرفین مانند قبل باقی می ماند ولیکن مانع رسوخ برخورد ها در روابط نمی شود.
وقتیکه دو طرف برون گرا (E) باشند یکی از آنها عموما خود را در موقعیت نارضایتی بیشتری می یابد. به این دلیل که آنها فکر می کنند که طرف مقابل به اندازه کافی به آنها توجه نکرده و بیشتر مشغول امور خود می باشد. در بین دو طرف درون گرا (I) یکی عموما دیگری را شخصی فضول و وابسته گمان می کند. در هر حال ، معمولا وقتی طرفین به سمت صمیمی شدن روابط حرکت می کنند ، اصطحکاک ها شروع می شوند.

رابطه فعالیت (Activity) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این روابط برای شروع ساده ترین و سریع ترین هستند . طرفین فعالیت در شروع رابطه مشکلات قابل مشاهده زیادی را تجربه نمی کنند که این می تواند آنها را در شروع شگفت زده کند . طرفین یکدیگر را به فعالیت تههیج می کنند . در یک رابطه فعالیت اگر دو طرف احساس کشش متقابل داشته باشند تعاملات می تواند کاملا رضایت بخش باشد . با این حال با تعامل در طول دوره زمانی طولانی فعال شدن بیش از حد خود باعث خستگی از یکدیگر می شود ( یک مثال خوب زمانی است که شما یک فیلم کمدی می بینید که بقدری جالب است که بعد از نصف فیلم شما دیگر انرژی برای خندیدن بیشتر ندارید ) . بعد از این اتفاق طرفین فعالیت نیاز به یک استراحت کوتاه از یکدیگر دارند . بعد از این استراحت آنها می توانند یک بار دیگر از تعامل های سازنده لذت ببرند . این الگو خود را تکرار می کند که این باعث ایجاد رابطه ای با ویژگی نوسانی می شود. اگر طرفین نتوانند استراحتی از یکدیگر داشته باشند ممکن است تهییج منفی جای تهییج مثبت را بگیرد .
اگر چه کلیت تعاملات بین طرفین زیبا و ساده است ولی وقتی به انجام وظایف و مطالب با یکدیگر برسد ، طرفین معمولا با مشکلات زیادی برخورد می کنند . به جای حل مشکلات ، طرفین فعالیت سعی بر پند دادن به یکدیگر برای حل مسئله می کنند که این بیشتر روی نقاط ضعف یکدیگر تاثیر می گذارد . پند یک طرف فعالیت همیشه برای بهبود نقاط ضعف قابل استفاده است ولی نه آنقدر که بتواند آنها را به نقاط قوت تبدیل کند .
مشکل دیگر در این روابط این است که اطلاعات بین طرفین همیشه تا اندازه ای نیاز به تطبیق دارد . یک طرف ممکن است مسئله را بصورت تیره و تار و غیر واقعی تصور کند در حالیکه برای طرف دیگر خیلی نا هنجار است . همکاری نیز بسیار سخت است زیرا طرفین نمی توانند رفتار و عمل یکدیگر را در موقعیت های متداول پیش بینی کنند . به این علت ، طرفین نمی توانند به طور کامل به یکدیگر تکیه کنند . اکثر مشکلاتی که در روابط فعالیت ایجاد می شود ناشی از این است که همیشه یکی از طرفین ملاحظه می کند و طرف دیگر قضاوت می کند که به معنی زندگی در دو ریتم متفاوت است .
این روابط برای زمان فراغت فوق العاده هستند ولی نه برای فعالیت هر روزه . وقتی دو زوج همزاد دور هم جمع می شوند (قابل تشبیه به یک مربع شوند) یک احساس سر خوشی به آنها دست می دهد . دلیل آن این است که وقتی دو جفت همزاد با یکدیگر وارد تعامل می شوند ، دو درون گرا (یکی از طرفین رابطه همزادی) و دو برون گرا (دوباره ، یکی از طرفین رابطه همزادی) با یکدیگر به صورت رابطه فعالیت ارتباط برقرار می کنند .درون گرا ها در روابط فعالیت اندکی برون گرا و باز می شوند و در عین حال برون گرا ها کمی آرام تر و خونسرد تر می شوند .

رابطه معکوس (Contrary) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این ها روابطی با یک فضای روانی نا پایدار می باشند. هر دو طرف سختی زیادی را در ایجاد و حفظ فضای روانی مابین تجربه می کنند.
فقط وقتی طرفین معکوس تنها مانده باشند شانسی برای رابطه مابین آنها وجود دارد. در غیر این صورت طرفین معمولا در حال رقابت در نقاط قوت خود با یکدیگر هستند. دلیل آن این است که وقتی کسی غیر از آن دو حضور دارد، هر کدام از طرفین شروع به جلب توجه از شنونده با توسل به نقاط قوت خود می کند.
ممکن است طرفین معکوس بعضی از خصوصیات اخلاقی طرف دیگر را دوست داشته باشند. که این امر اغلب اوقات به طرفین برای آغاز یک رابطه صمیمی تر کمک می کند.
به هر حال ، هنگامیکه آنها در محیط کار به سر می برند ، برهم کنش های آنها می تواند به صورت ناخوشایندی تغییر کند. طرف درون گرا معمولا غیر صمیمی می شود، رابطه گرمی خود را از دست می دهد و تبدیل به رابطه ای معمولی و محتاطانه می شود و ممکن است هر دو طرف از اینکه چرا آنقدر مطمئن بوده اند احساس پشیمانی کنند.
طرف برون گرا معمولا از این که طرف درون گرا عمدا بعضی کارها را بر خلاف میل او انجام میدهد احساس بدی پیدا می کند. این موضوع می تواند موجب یک سوء تفاهم بزگ شود و این روابط را غافلگیر کند ، بطوریکه هر دو طرف متقاعد به این شوند که قبل از همکاری همه چیز خوب بوده است .
طرف درون گرا معمولا شروع به تحت فشار قرار دادن، انتقاد و سرزنش کارهای طرف برون گرا می کند. طرف برون گرا نیز در جواب می تواند همانند فرد درون گرا رفتار کند.
بیشترین موقعیت آسیب پذیری در این روابط متعلق به طرف برون گرا است که ممکن است حسی مانند کسی که به او خیانت شده است پیدا کند.
در نتیجه طرف برون گرا می تواند شروع به نگرانی زیاد درباره قدم بعدی آنها کند تا اشتباهات دیگری مرتکب نشود که خود این مسئله ممکن است موجب بدگمانی بسیار نیز شود.
متاسفانه فرد برون گرا نمی توند متوجه شود که طرف درون گرا به بدی آن چیزی که تصور می کرده نیست .

رابطه آینه (Mirror) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
اینها روابطی با اصلاح دو طرفه هستند . طرفین آینه علایق و ایده های یکسان دارند اما کمی اختلاف در درک مشکلات دارند . هر طرف فقط می تواند نیمی از یک مسئله را ببیند . بنابراین همیشه طرفین ، مسئله مورد تفکر یکدیگر را دلچسب می یابند . معمولا طرفین به سرعت یکدیگر را همفکر می یابند.
منطقه اطمینان یک طرف همیشه منطقه خلاقیت و نوآوری برای طرف مقابل است . چیزی که از یک طرف محکم و تکمیل شده به نظر می رسد برای طرف مقابل ناقص و ناپایدار به نظر می رسد . این اختلاف ممکن است اغلب دچار سردرگمی طرفین به خصوص در مواقع پیاده سازی نقشه های دونفری شود. مسئله وقتی آشکار می شود که طرف مقابل حقیقتا مفهوم اصلی را نفهمد . بنابراین طرفین شروع می کنند به اصلاح عدم ادراک های یکدیگر اما عموما نشدنی است. زیرا هر طرف از موضع مطمئن خود رفتار می کند. به همین دلایل طرفین آینه ممکن است در مجادله های شدید درگیر شوند که حتی می تواند با عنوان کردن نظریه هایشان به انفجار تبدیل شود .

رابطه نیمه همزاد (Semi-Duality) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این ها روابطی با همزادی نا کارآمد هستند. طرفین نیمه همزاد (Semi-Duality) معمولا مشکلی در فهم یکدیگر و درک اهداف شان ندارند ، حداقل تا وقتی که این اهداف و نقشه ها فقط روی کاغذ باشند. وقتی که موقع انجام شدن برنامه های مفصل می رسد طرفین اغلب در همکاری با یکدیگر باز میماند. فرد برون گرا (E) به سختی از شریک درون گرای (I) خود پیروی می کند. آنها بیشتر به صدای حرف های خود توجه می کنند. ولیکن فرد درون گرا از این موضوع ناراحت نمی شود و اغلب راهی برای تطبیق با این شرایط پیدا می کند. طرفین نیمه همزاد معمولا موضوعات زیادی برای بحث و گفتگو دارند که به نظر یکنواخت و خسته کننده نیستند.
نیمه همزاد ها مخصوصا اگر از جنسیت متفاوت باشند به یکدیگر علاقه نشان می دهند که این حالت اگر آنها همدیگر را جذاب بیابند بیشتر هم می شود. ولیکن وقتی آنها احساس کنند که در نیمه راه فهم کامل همدیگر هستند معمولا یکی از آنها کاری میکند ( البته نه از روی عمد ) و هماهنگی برقرار شده از بین می رود و آنها به همان جای اول بر میگردند. این حالت شکل همزادی ناقص را نشان می دهد.
طرفین نیمه همزاد نمی توانند برای مدتی طولانی در حالت ناراحتی نسبت به هم باشند. بعد از اینکه آنها آرام شدند سعی می کنند به هم نزدیک شوند که البته متاسفانه منجر به رویداد ناگوار دیگری می شود. برای فرد ناظر ممکن است این روابط عاشقانه و پر حرارت به نظر برسد. رابطه نیمه همزاد مانند رابطه پروانه و شعله آتش است.
اگر جدی گرفته نشود در این روابط لرزش های کمی برای اینکه طرفین را هوشیار نگه دارد ، به صورت دوره ای حادث می شود. روابط نیمه همزادی همچنین پر از تقابل هستند: از خوشحالی دیدن دوباره گرفته تا ناامیدی ناگهانی و اغتشاش.

رابطه نظارت (Supervision) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟

این روابط همچون روابط انتفاع ، روابطی نا متقارن هستند . یک طرف که نظارت کننده (Supervisor) نامیده می شود همیشه در وضعیت مطلوبتری نسبت به طرفی که نظارت شونده (Supervisee) نامیده می شود قرار دارد.
روابط نظارت (Supervision) به گونه ایست که نظارت کننده بطور دائم در حال وارسی تمامی کارهای نظارت شونده می باشد. معمولا نظارت شونده حتی اگر هم نظارت کننده چیزی نگوید و کاری هم نکند این کنترل را احساس می کند. توضیح آنکه نقاط ضعف نظارت شونده در برابر نقاط قوت نظارت کننده بی دفاع هستند و این مسئله باعث عصبی شدن نظارت شونده می شود.
اگرچه نظارت کننده بنظر از خود راضی ، حقیر ، عیبجو و پر حرف می رسد ولی نظارت شونده به اعمال او توجه می کند و نظارت کننده را شایسته توجه می بیند. نظارت شونده معمولا بدنبال تصدیق و سپاس نظارت کننده بر می آید. ولیکن بنظر می رسد نظارت کننده همیشه توانایی های نظارت شونده را حقیر می نگرد. این مسئله نظارت شونده را بیشتر تحریک می کند تا ارزش خود را با اعمال مختلف ثابت کند ولی شانس زیادی برای موفقیت وجود ندارد.
نظارت کننده ، نظارت شونده را به عنوان شخصی کاملا جذاب و با استعداد ولی ناقص می بیند و او را همیشه محتاج کمک و نصیحت می یابد. نظارت شونده آنطور که انتظار می رود به این کمک ها پاسخ نمی دهد و اغلب باعث تلاش بیشتر نظارت کننده برای تغییر نظارت شونده می شود. به خاطر اینکه نظارت شونده بطور طبیعی متوجه خواسته ها نمی شود ، ممکن است نظارت کننده فکر کند نظارت شونده نمی خواهد بفهمد و عصبانی شود.
در رابطه نظارت ، این مسئله در هنگامیکه نظارت کننده بیش از حد رئیس وار برخورد کند نیز برای نظارت شونده اتفاق می افتد و نظارت کننده می تواند کاملا برای نظارت شونده نقش مزاحم و فضول را ایفا کند. وقتی افراد بیشتری در جمع آنها باشند ، نظارت شونده سعی می کند تا بواسطه بحث و جدل و یا نشان دادن خود در جایگاه فرماندهی خود را از کنترل نظارت کننده رها سازد. متاسفانه این تلاش ها به جایی نمی رسند و نظارت کننده ممکن است گمان کند که نظارت شونده واقعا به توجه بیشتری نیاز دارد.
طرفین نظارت اغلب بنظر دوستان خوبی می آیند. به دلیل آنکه در این روابط می توانند ارزش های اجتماعی یکدیگر را احساس کنند : نظارت کننده بعنوان فرشته محافظ ، بدون آنکه نظارت شونده به خطر بیافتد و نظارت شونده به عنوان سوژه توجه هستند.

رابطه فریبنده (Illusionary) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این ها روابطی با ترویج تنبلی هستند. هیچ رابطه دیگری به اندازه روابط فریبنده (Illusionary) نمی تواند طرفین را غیر فعال کند.
طرفین فریبنده ریلکس کردن و بحث کردن در مورد مسائل مختلف را بسیار راحت می یابند. چیزی که یک طرف در موردش صحبت می کند همیشه مورد علاقه است ولی در مورد فهمیدن بهتر طرف ، طرف دیگر نیاز دارد تا به خود فشار آورد. این سختی در تلاش همچنین رسیدن به اهداف مشترک را تقریبا غیر ممکن می سازد.
کارها یا فعالیت های دیگر پیچیده هستند. زیرا طرفین فریبنده دلایل و انگیزه های اعمال یکدیگر را نمی فهمند. چیزی که یک طرف سعی می کند به آن برسد عموما برای طرف دیگر نا رسا و بی ارزش می باشد. بدلیل آنکه طرفین انتظار اعمال متفاوتی را از یکدیگر دارند، آنها منفی گرا شده و ممکن است نسبت به مقاصد و اهداف یکدیگر نکوهش گر شوند. برای حضار این عدم سوء تفاهم می تواند به نظر فکاهی و خنده دار جلوه کند.
طرف درون گرا (I) عموما سعی در آزاد سازی خود از تلاش های برون گرا (E) در تحمیل عقاید دارد. درون گرا بدنبال استقلال می باشد. طرف برون گرا می خواهد تا درون گرا را به شکل چیزی که فکر می کند ” انسان نرمال ” است تغییر دهد. هر دو طرف نسبت به توانایی های طرف دیگر بدگمان هستند.
عدم توافق ها در این روابط اصولا کوتاه مدت هستند زیرا طرفین به سمت هم کشیده می شوند. از زمانی به زمانی روابط فریبنده بسیار گرم و مهربانانه می شوند. این عموما زمانی اتفاق می افتد که طرفین با هم کار می کنند ولی نه در وظایف یکسان. طرفین ممکن است از نتیجه پروژه های موفق خرسند شوند ولیکن هنگامیکه پروژه جدیدی را شروع می کنند دوباره سختی های یکسان را در همکاری تجربه می کنند.

رابطه همزاد (Duality) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این روابط مطلوب ترین و راحت ترین روابط در بین روابط بین تیپ های شخصیتی هستند که سازگاری کامل روانشناختی را به همراه دارند .
طرفین همزاد مانند دو نیمه از یک واحد هستند. آنها معمولا قصد یکدیگر را بدون نیاز به گفتن کلمه ای می فهمند. همزاد بطور طبیعی و بدون چشم داشتی از نقاط ضعف شما دفاع کرده و نقاط قوت شما را تحسین می کند. بر هم کنش با همزاد مانند روابط دیگر نیازی به هماهنگ سازی با طرف مقابل ندارد و به شما اجازه می دهد که خودتان باشید. این مورد اغلب انرژی زیادی از طرفین را حفظ می کند که می توانند در امور مورد علاقه خود هزینه کنند. برخورد ها میان همزاد ها بسیار بندرت اتفاق می افتند و اگر اتفاقی هم بیافتد اصولا کوتاه مدت بوده و بدون رنج پایان می یابد. طرف همزاد شما همانطور که هستید عاشق شما می شود. اگر چیزی بعنوان عشق حقیقی وجود داشته باشد احتمالا فقط در روابط همزادی اتفاق می افتد.
ولیکن اجازه بدهید این روابط را بیش از حد ایده آل جلوه ندهیم. اگرچه از نظر تئوری این روابط بهترینِ بهترین ها هستند ولیکن هر کسی که طرف همزاد شماست لزوما شما را به تمامی آرزوهایتان نمی رساند. این بدان دلیل است که ما آنچنان در خلال زندگی تاب خورده ایم که نقطه نظرات ، دیدگاه ها و گرایش های ما می توانند بطور جدی روابط ما را تحت تاثیر قرار دهند. در حقیقت جوانان شانس بیشتری در تلاش برای یافتن شریک بی عیب نسبت به مسن تر ها دارند. ولیکن شانس همیشه وجود دارد.
حداقل دو شرط برای تکمیل روابط همزادی وجود دارد. اول وجود حداقل کشش دو جانبه بین طرفین . دوم و مهمتر اینکه طرفین حقیقتاً برای چیزهای یکسان یا متشابه تلاش کنند. که ممکن است شامل علایق عمومی و یا اهداف زندگی نیز باشد. همسرانی که هر دو به طور جدی به فکر تشکیل خانواده اند مثال خوبی هستند. منطقا دو نیمه از یک چیز نباید در جهت مخالف حرکت کنند زیرا باعث فروپاشی آن می شوند. روابط همزادی همچنین شامل مراحل مختلفی می شود. اولین قدم می تواند بسیار سخت باشد. مانند موتوری که برای اولین بار نیاز به روشن شدن دارد. هرچه مراحل بیشتری توسط همزاد ها طی شود روابط استوارتر می شوند.
با این همه ، طبیعت کمی ما را گمراه می کند. شناختن همزاد نسبت به شناختن تیپ های دیگر مشکل تر است و حتی رد کردن آنها آسان تر. معمولا در خلال دیدار اول برون گرا ها (E) ، همزاد درون گرای (I) خود را بسیار معمولی و ساده تصور می کنند بنابراین او را مستحق توجه شخصی نمی بینند. در جواب درون گرا ها ، همزاد برون گرای خود را بیش از حد خوب و بنابراین دست نیافتنی تصور می کنند. هر دو موقعیت در مورد افرادی است که فقدان رابطه همزادی را در دوران کودکی تجربه کرده اند. تاثیر مغناطیسی همزاد ها وقتی آشکار می شود که آنها برای مدتی یکدیگر را نبینند. فقط بعد از مدت کافی که طرفین در کنار هم باشند تشخیص می دهند که چقدر به هم نیاز دارند. سرانجام این روابط مناسب ترین برای دوستی ، ازدواج و زندگی خانوادگی هستند. لزوم داشتن طرف همزاد برای کسانیکه مجبور به رقابت و دوام در محیط خطرناک اجتماعی هستند اجتناب ناپذیر است.

رابطه مخالف( Conflicting) بین تیپ های شخصیتی 

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
این موارد ، روابطی با رشد دائمی تضاد هستند . روابط متضاد نسبت به روابط دیگر ، بدترین سازگاری را ایجاد می کنند . بهر حال ، این قضیه مخصوصا در مراحل اولیه رابطه به نظر آشکار نمی شود . طرفین مخالف به نظر جذاب تر ، بامزه تر و با توانایی های تحت تاثیر قرار دهنده تر به نظر می رسند .
هر دو طرف معمولا متقاعد می شوند که آنها می توانند همزیستی و همکاری کاملا در آرامشی داشته باشند ولی به سرعت مشخص می گردد که همیشه چیزی اشتباه می شود و باعث گیج کننده شدن ارتباط آنها می شود . هر دو طرف ممکن است به اشتباه فکر کنند که دلیل این مشکلات جزئی است و به سادگی حل می شود و آنها نیاز دارند تا تلاش بیشتری در فهم طرف خود کنند .
متاسفانه ، این تلاش ها برای جلو بردن رابطه به زودی به تضادهای صریح بین طرفین منجر می شود . هنگامیکه تضاد شروع می شود ، طرفین توسط استدلال هایی که مستقیما در راستای حداکثر درد برای طرف مقابل است ، شروع به ضربه زدن به یکدیگر می کنند . در پاسخ ، طرف دیگر ممکن است حمله متقابل خشن تری کند . با هر برخورد این روابط بدتر و بدتر می شوند .
اگرچه طرف متضاد در جاییکه طرف دیگر نامطمئن است ، مطمئن ظاهر می شود ولی آنها قادر به محافظت و مراقبت از نقاط ضعف یکدیگر را ندارند . این مسئله مرتبا ایجاد عدم توافق و ناامیدی در رابطه می کند . هنگامیکه طرفین بعد از چندین تلاش بی ثمر برای ایجاد یک رابطه پا برجا تسلیم می شوند و رابطه را قطع می کنند ، آنها احساس نجات و رهایی می کنند .

رابطه همانند (Identical) بین تیپ های شخصیتی

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟
در این رابطه طرفین به طور کامل یکدیگر را درک می کنند اما از کمک رسانی به یکدیگر عاجز هستند . طرفین همانند دنیا را با چشمان یکسان می بینند . به طور یکسان کار می کنند ، اطلاعات دریافت شده یکسان منجر به نتیجه و مشکلات یکسان می گردد . طرفیت یکسان عموما احساس همفکری و همدردی می کنند و سعی بر پشتیبانی و تصدیق یکدیگر را دارند .
روابط همانند نتایج منفی نیز بهمراه دارد . برهم کنش میان طرفین همانند ، ممکن است به سرعت کسل کننده شود مگر آنکه طرفین علایق مشترک داشته و روی پروژه های یکسان کار کنند و یا اگر یک طرف برتری کافی در دانش داشته باشد که در این حالت رابطه معلم – شاگردی توسعه می یابد . معمولا هنگامیکه طرفین اطلاعات جدیدی از یکدیگر دریافت نمی کنند ، آنها هیچ فایده را در این درهم کنش نمی بینند و رابطه می تواند بیرنگ شود .
در هر حال حتی روابط بیرنگ نیز با کشف موارد جدید توسط طرفین تغییر شکل پیدا می کند. اگر طرفین همانند احساس جاذبه دو طرفه کنند ، رابطه شان می تواند واقعا عاشقانه و با توجه شود .
برای دوام رابطه بین طرفین همانند ، یک طرف مجبور است که نقش همزاد را برای طرف دیگر ایفا کند که معمولا این اتفاق بطور طبیعی رخ می دهد . اگر هر دو درونگرا باشند ، یکی اغلب بطور ناخودآگاه تلاش می کند تا کنترل مسائل خارجی را بعهده گیرد . اگر هر دو از نوع فکری باشند ، یکی سعی می کند تا فضای خالی احساسات را پر کند . زمینه های مختلف و عملکرد توسعه طرفین همانند می تواند در این مورد یاری رسان باشد . بهر حال مانند هر رابطه دیگری این رابطه نیاز به نیروی محرکه برای ادامه نیاز دارد .
نتیجه رابطه در طرفین همانند ، رشد شخصی است ، زیرا این روابط به شما امکان مشاهده توانایی ها و نقاط ضعف را از زوایای گوناگون می دهند . روابط همانند مانند این است که فیلمی از خود را تماشا کنید . در انتها ، تنها این روابط هستند که می توانند شخصی را با ارزیابی صحیح از خود به نمایش بگذارند .

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟

دانلود جدول تشخیص رابطه بین تیپ های شخصیتی

به کمک این جدول میتوانید مشخص کنید دو تیپ شخصیتی خاص چه رابطه ای با هم دارند و در نتیجه احتمال موفقیت در ازدواج یا حتی شراکت شغلی برای آن دو چقدر است (کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند)

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند ؟ انواع تیپ های شخصیتی

ENFJ

ENFP

ENTJ

ENTP

ESFJ

ESFP

ESTJ

ESTP

INFJ

INFP

INTJ

INTP

ISFJ

ISFP

ISTJ

ISTP

کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند

مطلب مرتبط با مقاله کدام تیپ با کدام تیپ ازدواج کند :

 پرسشنامه تشخیص تیپ های شخصیتی

مطالب مرتبط