هیپنوتیزم اریکسونی : آموزش هیپنوتیزم به روش اریکسون توسط استفان لنکتان

هیپنوتیزم اریکسونی یا هیپنوز محاوره ای / استفان لنکتان

 

اریکسون اعتقاد دارد که ذهن ناهشیار همواره در حال شنیدن است و بنابراین تلقین ها چه در حالت خلسه و چه در حالت طبیعی اثر خود را بر روی ناهشیار می گذارد. بیمار ممکن است به مطالب تلقین شده کاملا آگاه باشد یا برعکس کاملا از وجود آن ها بی خبر باشد. او می خواست بداند که آیا بیمار در حین درمان به تلقین های غیرمستقیم پاسخ می دهد و ممکن است ناهشیار در فرایند درمان حضور داشته باشد؟ بدین ترتیب اریکسون به جای این که به بیمار بگوید الان در حال به خلسه رفتن هستی، می گوید الان می توانی یاد بگیری چگونه با آرامش کامل به حالت خلسه بروی. با این کار به آزمودنی خود فرصت می دهد تلقین هایی را بپذیرند که با آن ها راحت تر هستند و انجام هیپنوتیزم با آرامش کامل و در طول مکالمه انجام می شود. به همین علت است که به کار اریکسون هیپنوتیزم پوشیده می گویند. همچنین اریکسون در هیپنوتیزم خود (هیپنوتیزم اریکسونی) از واژه های ملایم و غیرمستقیم استفاده می کرد. مثلا به جای این که بگوید تو سیگاری نیستی می گفت تو می توانی دیگر سیگار نکشی.

دکتر ” میلتون اریکسون ” در دنیا عمدتا به عنوان درمانگر ارشد هیپنوز طبی شناخته شده است. نوشته های او درهیپنوتیزم راجع به روشهای ایجاد خلسه، فعالیتهای آزمایشی درزمینه بررسی احتمال ومحدودیت تجارب هیپنوتیک، وتحقیق روی ماهیت روابط بین هیپنوتراپ وسوژه حائز اهمیت است.

نکته ای که کمترشناخته شده است آنکه دکتر اریکسون ، تجربه ای خاص در روانکاوی دارد.هرچندکه همه اورا یک هیپنوتراپیست مجرب می دانند ولی مایه تعجب است اگر بدانید او خود را در مرکز تلفن آمریکا ،به عنوان مشاورخانواده و روانکاو معرفی نموده است.
از بسیاری جهات دیدگاه اریکسونی نسبت به هیپنوتراپی، نمایانگر شکست واقعی روش سنتی هیپنوتیزم است.این مدل به آرامی و در طی سالها شکل گرفت و پس از مرگ “میلتون اریکسون” بود که به صورت سیستماتیک،کتب ا ثبت شد.

خرید و دانلود دوره آموزشی هیپنوتیزم اریکسونی

مشخصات فایل
  فرمت    AVI  
  حجم  ۳.۵GB  
  مدت زمان
  تعداد بخشها  ۸ قسمت  
 توضیحات ویدئو ها زبان اصلی هستند  

توجه:

کاربر گرامی ، بلافاصله پس از خرید ، دکمه دریافت فایل نمایان شده و نیز لینک های دانلود دوره هیپنوتیزم اریکسونی به ایمیلتان ارسال می گرد

بخشی از دوره هیپنوتیزم اریکسونی را ببینید

برخی از تفاوت های مهم هیپنوتیزم اریکسونی ، با اشکال دیگر هیپنوتراپی:

۱.عدم ضرورت آوردن اطلاعات ناخودآگاه به خودآگاه فرد

۲.استفاده از هرآنچه که مراجع با خود به جلسه درمان می آورد،حتی مقاومت او برای هیپنوتیزم شدن و درمان

۳.استفاده از تلقینات غیر مستقیم به جای تلقینات مستقیم

۴.تاکید بر روشهای تلقینی که بر زمینه و موقعیت ایجاد هیپنوتیزم تکیه دارند.

از آنجا که موتور رفتاری همه ما ضمیر ناخود آگاه است ، ضمیر ناخود آگاه پس از دریافت اطلاعات از محیط یا کسب تجربه ، رفتاری را در فرد بنیان می گذارد . گاه این رفتار موجب ناراحتی شخص را فراهم می کند و رفتار مورد نظر تبدیل به یک رفتار نامطلوب می شود .در هیپنوتیزم اریکسونی اعتقاد بر آن است که ضمیر ناخود آگاه را در وضعی قرار دهیم تا خود به یکباره بر رفتار نامطلوب گذشته، خط بطلان بکشد و رفتار جدید و مطلوبی را جایگزین آن کند و تنها در این صورت است که رفتار جدید در یک فرد به صورت پایدار باقی می ماند.از این رو هیپنوتیزم اریکسونی جزو “درمانهای استراتژیک” یعنی درمانهایی است که به تغییر ناگهانی مراجع بر اساس دریافت درمانگر از وضعیت او می اندیشد.

اریکسون همیشه بر این نکته تأکید می‌کرد که متخصص درمان، با افکار سر و کار دارد نه با واژگان. وقتی هنگام هیپنوتیزم ‌درمانی با سوژه صحبت می‌کنید، در واقع منبع اطلاعات او را مورد خطاب قرار می‌دهید. واژگان مورد استفاده او را تغییر می‌دهید تا او را به سوی منبعی دیگر راهنمایی کنید. منظور از واکنش درمانی، دسترسی به منبعی جدید است.

سوژه همچنان سوژه است، زیرا نمی‌داند چگونه از منبع‌های گوناگون به شکلی ماهرانه استفاده کند. اریکسون معتقد بود این منبع‌ها سطوح فوق‌العاده فرآیند ارتباطی هستند. برقراری ارتباط رده بالا، یعنی ایجاد ارتباط (در سطحی بالاتر یا ثانوی) با موضوع ارتباط (در سطحی عادی یا اولیه). ارتباط در رده‌های بالا معمولاً نیمه هشیارانه انجام می‌شود. شما همیشه با این سطح از ارتباط سر و کار دارید، چون مفهوم سطح اولیه ارتباط را تعیین می‌کنند. ریشه مسائل روانی در آن است که آگاهی انسان به یکی از سطح‌های اولیه محدود می‌شود .

اریکسون با استفاده از رویکردهای غیرمستقیم هیپنوتیزم‌درمانی (هیپنوتیزم اریکسونی) با ساختار سطوح رده بالای ذهن، سر و کار داشت و به سطح اولیه تجربه آگاهانه نمی‌پرداخت. بیماران معمولاً نمی‌دانند متخصص درمان چه کاری انجام می‌دهد، زیرا سطح اولیه آگاهی و هشیاری آن‌ها را محدود می‌کند. سطوح رده بالا نیمکره راست را به فعالیت وا می‌دارند. به این ترتیب، شکل عجیبی از زندگی را تجربه می کنیم که خاصیت درمانی نیز دارد. پس ضروری است که دانش خود را در مورد نیمکره راست بیشتر کنیم تا به آن چه در گذشته، عرفان، هنر و سبک‌های معنوی درمان نامیده می‌شد، پی ببریم. برای بررسی مفصل این موضوع به کتاب دیگر مؤلف این کتاب با عنوان درمان روح مراجعه کنید.

طبق اظهارات اریکسون فراگیری هشیار باید با فراگیری نیمه هشیار ادغام شود. وقتی به سطح خلسه هیپنوتیزم برسید می‌توانید تضاد، ترس بیمار گونه و یا اضطراب را برطرف کنید. اگر در حالت بیداری کاری انجام ندهید، سوژه همچنان اضطراب و ترس بیمار گونه را حس خواهد کرد.

اریکسون فکر می‌کرد هنگام درمان سوژه باید روش‌های موجود را با شخصیت و مسائل او وفق دهیم. او در هیپنوتیزم اریکسونی الگویی سه مرحله‌ای پیشنهاد کرد: 

۱.چگونه می‌توان مکانیسم ذهنی و فرآیندهایی که افکار را در ذهن سوژه تداعی می‌کنند به شکلی استفاده کنیم که روش القایی هیپنوتیزم منحصر به فرد برای آن سوژه ایجاد شود؟

۲.چگونه می‌توان مکانیسم و سایر فرآیندهای ذهنی سوژه را طوری به کار گرفت که تمام پدیده‌های هیپنوتیزمی را راحت تجربه کند؟

۳. حالا از آموزش‌های هیپنوتیزمی استفاده می‌کنیم تا به سوژه کمک کنیم برای مسائل خود راه حلی مناسب و منحصر به فرد پیدا کند.

به عنوان مثال، وقتی سوژه را در خواب مصنوعی فرو می‌بریم، اگر به او مقاله یا کتاب بدهیم و زمانی که می‌خواهد آن را بگیرد حواس او را پرت کنیم، جمود خلسه‌ای در وی ایجاد می‌شود. بازوی سوژه در حالت جمود خلسه‌ای مدتی بی‌حرکت می‌ماند، گویی هنوز منتظر است تا کتاب را به او بدهیم. در چنین لحظه‌ای که دست و بازوی سوژه معلق و ذهن او نیز بلاتکلیف و باز است. در چنین لحظه‌ای متخصص درمان می تواند این خلاء را با تلقین مناسب پر کند. در چنین لحظه‌ای سوژه از خود می‌پرسد: او از من می‌خواهد چه کار کنم؟ و آماده است که هر آن چه به او می‌گوییم اجرا کند. خواب مصنوعی صرفاً با تکرار و تمرین حاصل نمی‌شود. بلکه باید توان سوژه را برای پذیرش و واکنش به افکار نیز تسهیل کرد.

اریکسون رویکرد خود (هیپنوتیزم اریکسونی) را نسبت به جمود خلسه‌ای طوری طراحی می‌کند که توجه سوژه جلب و معطوف شود و آمادگی پذیرش تلقین‌های بیشتر را داشته باشد. بنابراین، جمود خلسه‌ای برای ایجاد حالت خلسه و ارزیابی استعداد پذیرش سوژه روشی مطلوب است. سایر پدیده‌های هیپنوتیزمی را می‌توان بر پایه آن بنا کرد.

وقتی توجه سوژه به محرک‌های متعادل عضلانی که در جمود خلسه‌ای وجود دارند معطوف می‌شود، سوژه از سایر حس‌های بدن غافل می‌شود، تا حدی بی‌حس و بیهوش شده و درد را حس نمی‌کند. این تداعی ذهنی در سطحی هشیار پدید می‌آید و اطلاعاتی نیز در اختیار ذهن نیمه هشیار قرار می‌دهد، طوری که می‌تواند واکنش رفتاری مناسبی بروز دهد.

آموزشها وروشهای دکتر “میلتون اریکسون” بطورگسترده ای توسط جان گریندر(John Grinder) و ریچاردباندلر(Richard Bandler)ترویج شد .ایندوشیوه ای بنام برنامه ریزی نرولینگوستیک ( NLP ) ابداع نمودند که دربرگیرنده بسیاری ازشیوه های کاری اریکسون است.

هیپنوتیزم اریکسونی

شما ممکن است این را هم بپسندید