خیانت به همسر از نظر روان پویشی و بررسی عوامل شخصیتی
خیانت به همسر را در روان راهنما بخوانید
بررسی روانپویشی نقش عوامل شخصیتی در خیانت زناشویی
خیانت به همسر یکی از عمدهترین عوامل نارضایتی و فروپاشی رابطه زناشویی قلمداد میشود. پیشنهاد شده است که ویژگیهای شخصیتی توان پیش بینی تمایل آنها به خیانت را دارد. در مطالعه حاضر تاثیر عوامل شخصیتی در خیانت بر اساس مدل پنج عاملی شخصیت : نوروزگرایی، برونگرایی ، توافق پذیری ، وظیفهشناسی و تجربهپذیری بررسی شده است. تحقیقات تجربی بسیاری نشان دادهاند که نه تنها این مدل ارزیابی صحیحی را از شخصیت به دست میدهد؛ بلکه همچنین ابعاد آن در طول عمر افراد نسبتا پایدار هستند. در این مطالعه نتایج تعدادی از تحقیقات در زمینه ارتباط میان ویژگیهای شخصیتی و خیانت به همسر به شکل مروری مورد بررسی قرار گرفتهاند. مقدمه: ارتباط با افراد دیگر، عموما بخش عمدهای از زندگی افراد را تشکیل میدهد. بزرگسالان نوعا در اقدام به تکهمسری گزینی ، در زمان جوانی بدنبال ایجاد یک رابطه صمیمانه انحصاری هستند (سیدمن و رایدر، ۱۹۹۴). تقریبا تمامی افراد متاهل یا کسانی که با شریک جنسی خود زندگی میکنند، انتظار دارند شریک آنها از نظر جنسی و احساسی به آنها وفادار باشد (جایامالا ماداثیل، دایا سینگ سندهو، ۲۰۰۸)، ولیکن میزان شیوع خیانت نیز بسیار قابل توجه است (لاوسون و سامسون، ۱۹۸۸; مایرینگ و اپلینگ- مک ورتر، ۱۹۸۶; پسترک، مارتین، و مارتین، ۱۹۸۵; اسپانیر و مارگولیس، ۱۹۸۳; تریاس و گیسن، ۲۰۰۰; ویدرمن، ۱۹۹۷).خیانت جنسی برای افراد در تمام سنین، یکی از عمدهترین دلایل شکستن قواعد ازدواج و تعهد است (شپارد، نلسون، و آندرولی- ماتیس، ۱۹۹۵) و به شدت بر عملکرد و ثبات رابطه اثر میگذارد (دریگوتاس، سفستروم، و جنتیلیا، ۱۹۹۹; ویزمن، دیکسون، و جانسون، ۱۹۹۷)، قواعد رابطه را برهم میزند، خلاف انتظارات طرف مقابل بوده؛ همچنین اعتمادی را که رابطه براساس آن شکل گرفته مخدوش مینماید (فلدمن و کافمن، ۱۹۹۹; هولمز و رمپل، ۱۹۸۹; پرویتی و آماتو، ۲۰۰۴). این خیانتها ممکن است بعنوان یک عامل تسهیلکننده عمل کرده و نارضایتیهای بنیادی در ازدواج را ظاهر سازد که این مشکلات درنهایت ممکن است منجر به طلاق گردد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
خیانت به همسر از نظر اکثریت افراد، داشتن ارتباط جنسی با یک شخص سوم خارج از زناشویی است (هرتلین و همکاران، ۲۰۰۵). کاپلان و سادوک (۲۰۰۷)، زنای محصنه[۱] را مقاربت جنسی داوطلبانه یک فرد متاهل با کسی غیر از همسر خود تعریف کردهاند. تامپسون (۱۹۸۴) نیز خیانت به همسر را بعنوان “یک ارتباط جنسی تناسلی خارج از ازدواج، بدون آگاهی یا رضایت همسر” معرفی میکند که در مطالعه حاضر نیز این تعریف اقتباس شده است.
شیوع و پیامدهای خیانت به همسر
خیانت زناشویی ، دارای تاریخچه طولانی در حیات انسان است (هاروی، ۱۹۹۵) و مطالعات بسیاری دلایل و شیوع روابط جنسی “خارج از رابطه زناشویی” را بررسی کردهاند (بنکز، ۲۰۰۱). آمارهای موجود در رابطه با شیوع خیانت در روابط زناشویی، متفاوت است. درصد این روابط در ایالات متحده بین ۲۶ تا ۷۰% برای زنان و ۳۳ تا ۷۵% برای مردان متغیر بوده است (داپری، وایت، اولسن، و لافلور، ۲۰۰۷; پلات، نالبون، کاسانووا، و وچلر، ۲۰۰۸). اگرچه این نوع روابط جنسی عمدتا به طور پنهانی انجام میشوند، بررسیهای تجربی دیگری نرخ آن را در طول دوران زندگی زناشویی بین ۳۰ تا ۶۰% برای مردان و بین ۲۰ تا ۵۰% برای زنان تخمین زدهاند (گلاس و رایت، ۱۹۹۲; کینسی، پومروی، و مارتین، ۱۹۴۸; کینسی؛ پومروی، مارتین، و گبهارد، ۱۹۵۳; هانت، ۱۹۷۴; آثاناسیو، شاور، و تاوریس، ۱۹۷۰; لوین، ۱۹۷۵; پترسن، ۱۹۸۳). این آمار و ارقام با تحقیقات پیشین کینزی در اواخر دهه ۱۹۴۰ همخوانی داشته و تفاوت چشمگیری نشان نمیدهد (لامن و همکاران، ۱۹۹۴، ویدرمن، ۱۹۹۷; الگییر و الگییر، ۱۹۹۵).
عوامل خیانت به همسر
تحقیقات انجام شده در رابطه با خیانت به همسر حاکی از آن است که دلایل متعددی را میتوان برای اقدام افراد به چنین کاری برشمرد، ازجمله نارضایتی در رابطه فعلی، تمایل و اشتیاق برای تنوع یا هیجان جنسی ، انتقام ، خشم یا حسادت ، احساس عدم امنیت یا نامطمئن بودن درمورد رابطه، همنشینی و صمیمیت، بلوغ نایافتگی و کمبود تعهد ، علاقه مفرط برای برقراری رابطه عاشقانه با فرد خارج از رابطه زناشویی ، نارضایتی جنسی ، افزایش عزت نفس ، ناتوانی در کنترل وسوسهها ، در دسترس نبودن همسر ، مصرف دارو یا الکل (بانک، ۱۹۸۰; دریگوتاس و همکاران، ۱۹۹۹; فلدمن و کافمن، ۱۹۹۹; فلدمن و همکاران، ۲۰۰۰; گلاس و رایت، ۱۹۸۸; روسکو و همکاران، ۱۹۸۸). علاوه بر دلایل مذکور، ادبیات موجود دررابطه با انگیزههای ارتکاب به خیانت متغیرهای دیگری را نیز منجمله سن، تحصیلات، وجود فرصتها، طول مدت رابطه، تاریخچه طلاق، مذهبی بودن، رضایت از رابطه و عوامل و ویژگی های شخصیتی را در این زمینه موثر دانستهاند (آتکینز و همکاران، ۲۰۰۱; گریلی، ۱۹۹۴).
شخصیت، نقش عمدهای را در بسیاری از زمینههای زندگی ایفا میکند (لارسن و باس، ۲۰۰۲) درمانگران و نیز عموم مردم، عوامل شخصیتی را یکی از عوامل سببی اهتمام افراد به خیانت میدانند (باس و شکلفرد، ۱۹۹۷). امرورزه مدل پنج عاملی در ارزیابی شخصیت یکی از رویکردهای مسلط را در حیطه شخصیت به خود اختصاص داده است. مدل پنج عاملی[۲] مک گری و کوستا شامل پنج بعد اصلی شخصیتی است. این عوامل عبارتند از: برونگرایی[۳]، توافقپذیری[۴]، وظیفهشناسی[۵]، نوروزگرایی[۶] و تجربه پذیری[۷] (وید و والش، ۲۰۰۸). نوروزگرایی عموما نداشتن سازگاری روانی، بیثباتی احساسی و کنترل پایین خلق تلقی میشود (جاج و همکاران، ۱۹۹۹؛ پیبادی و گلدبرگ، ۱۹۸۹). برونگرایی تجربه احساسات مثبت است و عمدتا شامل خصوصیات اجتماعی، مسلط و فعال بودن میباشد (بوتوین و همکاران، ۱۹۹۷؛ پیبادی و گلدبرگ، ۱۹۸۹؛ جاج و همکاران، ۱۹۹۹). تجربه پذیری را هوشمندی، خلاقیت، ارزشهای فرهنگی، کنجکاوی، توانایی ادراک و بصیرت تعریف کردهاند (جاج و همکاران، ۱۹۹۹؛ پیبادی و گلدبرگ، ۱۹۸۹). توافقپذیری، شامل صفات همکاری، سخاوتمندی، اعتماد و گرمایش فردی میباشد (بوتوین و همکاران، ۱۹۹۷؛ جاج و همکاران، ۱۹۹۹؛ پیبادی و گلدبرگ، ۱۹۸۹). وظیفه شناسی به صفات سازماندهی، سختکوش و ساعی بودن اطلاق میشود (بوتوین و همکاران، ۱۹۹۷؛ جاج و همکاران، ۱۹۹۹؛ پیبادی و گلدبرگ، ۱۹۸۹). کوزک (۱۹۹۶) عنوان نمود که افرادی که در این مقیاسها با همسر خود همبستگی دارند، رضایت زناشویی بیشتری را تجربه میکنند. بعلاوه، نداشتن شباهت در مقیاسهای پنج گانه، با خیانت و یا نارضایتی زناشویی مرتبط است (اورزک و لانگ، ۲۰۰۵). تحقیقات تجربی بسیاری نشان دادهاند که نه تنها این مدل ارزیابی صحیحی را از شخصیت به دست میدهند؛ بلکه همچنین ابعاد آن در طول عمر افراد نسبتا پایدار هستند (سولدز و وایلانت، ۱۹۹۹) و تاحدودی نیز ارثیاند (لوهلین، مککرا، کوستا و جان، ۱۹۹۸).
تبیین خیانت به همسر
باس و شکلفرد (۱۹۹۷) ارتباط نیرومند و مستقیمی را بین شخصیت و احتمال ارتکاب به خیانت یافتند. آن عامل وظیفه شناسی را باثباتترین عامل پیشبینی کننده خیانت معرفی کردهاند. افرادی که در مقیاس وظیفهشناسی نمره کمتری را به دست میآوردند، به احتمال بیشتری مرتکب خیانت میشدند (اشمیت، ۲۰۰۴)؛ این یافته حاکی از آن است که این افراد تمایل دارند کمتر سازماندهی شده و قابل اعتماد باشند (کاسکا و مک کرا، ۱۹۹۲؛ هوگان و وانز، ۱۹۹۷). باس و شکلفرد (۱۹۹۷) نیز گزارش کردند که افراد دارای نمره پایینتر در مقیاس وظیفهشناسی ، بیشتر خیانت میکنند.
فردی که وظیفهشناس و وجدانگراست، احتمال بیشتری وجود دارد که علیرغم تعارضات در رابطه بماند و در برابر وسوسههای محیط مقاومت کند؛ درنتیجه این افراد به احتمال کمتری خیانت میکنند (بارتا و کین، ۲۰۰۵).
هندریک و هندریک (۱۹۸۷) به این نتیجه رسیدند که عدم بازداری[۸] و تجربه پذیری در مقابل تجربیات متفاوت، با خیانت در روابط ارتباط دارند. البته تحقیقات دیگری نیز نتایجی عکس این مطلب را مطرح نمودند، برای نمونه، شاور و برنان (۱۹۹۲) طی بررسیهای خود دریافتند که گشودگی کمتر، منجر به رضایت کمتر و درنتیجه تعهد کمتر در روابط صمیمانه میشود.
کسانی که در مقیاس برونگرایی نمره بالاتری کسب کردند، بیشتر مرتکب خیانت میشدند؛ این یافته حاکی از آن است که آنها اجتماعیتر و فعالتر هستند و از طریق خیانت، تحریک و تهیج بیشتری مییابند که از کسل شدن و افسردگی جلوگیری میکند (هندریک و هندریک، ۱۹۸۷). برونگرایی همچنین نیازمند سرمایهشگذاری کمتری در رابطه است. از آنجا که افراد برونگرا بدنبال تحریک و هیجان هستند، کمتر متعهد میششوند که در نهایت منجر به خیانت میشود (دریگوتاس و همکاران، ۱۹۹۹؛ راس بالت، ۱۹۸۳).
توافق پذیری ، با تمایل به خشنودسازی دیگران و وابستگی ارتباط دارد (جاج و همکاران، ۱۹۹۹؛ پیبادی و گلدبرگ، ۱۹۸۹). اورزک و لانگ (۲۰۰۵) دریافتند که خیانت کاران توافقپذیری بسیار بالاتری نسبت به کسانی که خیانت نمیکنند دارند. شاید بتوان برای توضیح این مطلب از مدل سرمایهگذاری راس بالت (۱۹۸۳) استفاده کرد؛ اگر خیانتکاران خود را توافق پذیرتر تلقی میکنند، خیانت را میتوان اینگونه توجیه کرد که فرد خود را فداکارتر و ایثارگرتر از دیگری میداند و احساس میکند از وی سوء استفاده شده است، و از طریق خیانت بدنبال تلافی است. بوتوین و همکارانش (۱۹۹۷) نیز به این نتیجه رسیدند همسرانی که توافقپذیرتر هستند، رضایت زناشویی بیشتری دارند و به احتمال کمتری خیانت میکنند.
به نظر میرسد که عامل توافقپذیری بر رضایت از رابطه تاثیرگذار است. فردی که در مقیاس توافقپذیری نمره کمی میگیرد، احتمالا در برابر تعارضهایی که در رابطه بوجود میآید، با خشم واکنش نشان میدهد. مشاهدات نشان میدهد که خشم بعنوان انگیزهای برای خیانت عمل میکند (گلاس و رایت، ۱۹۸۸).
افراد نوروتیک و کسانی که سبک دلبستگی اجتناب[۹] دارند (کسانی که از دیگران فاصله میگیرند)، دارای ثبات احساسی کمتری هستند، توافقپذیری پایینتری دارند و در عامل تجربه پذیری نیز نمره کمتری کسب میکنند؛ به احتمال بیشتری به روابط کوتاه مدتتر میپردازند و میزان رضایت و تعهد آنها عموما پایینتر است (شاور و برنان، ۱۹۹۲) که درنهایت منجر به خیانت میشود (فلدمن و کافمن، ۱۹۹۹). افراد نوروتیک کمتر در روابط خود احساس خوشنودی و رضایت میکنند (کارنی و بردبری، ۱۹۹۷)، احساس عدم امنیت میکنند و احتمال بیشتری وجود دارد که بصورت تکانشی رفتار کنند (مک کرا و جان، ۱۹۹۲)؛ چنین افرادی به احتمال بیشتری ممکن است خیانت کنند (بارتا و کین، ۲۰۰۵).
[۱] Adultery [۲] Big Five Model [۳] Extraversion [۴] Agreeableness [۵] Conscientiousness [۶] Neuroticism [۷] Openness [۸] Disinhibition [۹] Avoidant Attachment Style